در دل خاک خورده ترین جاده های عراق، جایی که خاک هنوز داغ است از ردپای گلوله و طنین خمپاره، بار دیگر پرچم های مشکی و سبز بالا رفتند. اولین کاروان ها از مرزهای غربی ایران به سمت نجف حرکت کردند؛ جاده ها هنوز نفس نفس زنان از جنگی ۱۲ روزه بودند، اما چیزی در نگاه زائران بود که هیچ موشک و تهدیدی نتوانسته بود آن را در هم بشکند: اعتماد.
۱۲ روز تنش نظامی میان ایران و اسرائیل در خرداد ۱۴۰۴، تنها یک درگیری ژئوپولیتیک نبود. لرزشی بود بر بدنه اعتماد عمومی، به ویژه نسبت به امنیت مسیرهای زیارتی. تحلیل ها و تصاویر خبری از فضای پرتنش خاورمیانه، موجی از اضطراب در دل عاشقان اهل بیت ایجاد کرد. پرسش ها جدی تر از همیشه بود:
آیا هنوز می شود با فرزند، همسر یا پدرمان راهی نجف شویم؟
آیا مرز مهران، شلمچه، خسروی یا پروازهای نجف و بغداد همچنان قابل اعتماد هستند؟
در این شرایط، اعتماد نه فقط یک احساس، بلکه یک سرمایه استراتژیک شد. سازوکاری که باید از نو ساخته می شد، نه در بیانیه های دیپلماتیک، بلکه در دل مردم، در قاب دوربین های شخصی، در ویدیوهای ساده از موکب ها، و در اشک شوق زائرانی که بازگشتند.
نخستین نشانه های احیای این اعتماد، از مرز مهران آغاز شد. با اعلام آتش بس در تاریخ ۲۵ ژوئن ۲۰۲۵ (۴ تیر ۱۴۰۴)، ایران بلافاصله با بسیج نیروهای امنیتی در گذرگاه ها، مدیریت ویژه ای را در مرزها پیاده کرد. ایست های بازرسی، کنترل های هوشمند و همراهی نیروهای انتظامی و امدادی، پیام روشنی داشت:
"سفر به نجف ممکن است؛ امنیت شما اولویت ماست."
کاروان های ابتدایی با ترس، اما با اراده حرکت کردند. تماس های لحظه به لحظه با خانواده، مرور رسانه ها، رصد نقشه های زنده و خبررسانی از وضعیت جاده ها بخشی از واقعیت آن روزها بود. اما چیزی که این روند را تغییر داد، صدای خود زائران بود؛ آن هایی که در ویدیوهایشان با لبخند گفتند: «نجف امن است.»
در حالی که رسانه های رسمی درگیر تحلیل های دیپلماتیک و روایت های نظامی بودند، این کاربران عادی در شبکه های اجتماعی بودند که روایت زائرانه را بازسازی کردند. عکس های سلفی در مسیر، ویدیوهایی از غذای موکب ها، هم نشینی با مردم عراق، و حتی سکانس هایی از نماز جماعت در هتل ها و صحن ها، بیش از هزار بیانیه رسمی اثر داشت.
این تصویرسازی اجتماعی، به ویژه در بازه حساس پس از جنگ، نیرویی از اطمینان غیررسمی به وجود آورد. بر اساس داده های منتشرشده، تنها در هفته اول پس از بازگشایی مسیرها، آمار ثبت نام در کاروان های زیارتی حدود ۲۷ درصد افزایش یافت. مردم بار دیگر به مسیر نجف، نه فقط به عنوان یک راه، بلکه به عنوان یک مأمن، ایمان آوردند.
امنیت فقط حضور نظامی نیست، بلکه ترکیب چندلایه ای از تدابیر میدانی، نظارت دولتی و همراهی مردمی است. بعد از جنگ، ایران و عراق به سرعت گام هایی برداشتند تا سفرهای زیارتی، به خصوص در ایام محرم، از سر گرفته شود.
تقویت کنترل مرزی در مسیرهای مهران، شلمچه، خسروی، باشماق و پرویزخان
نیروهای ارتش و انتظامی به صورت شبانه روزی در حال رصد تحرکات و تأمین امنیت کاروان ها بودند.
پس از وقفه ای کوتاه، فرودگاه نجف دوباره میزبان زائران ایرانی شد و شرکت های هواپیمایی با ضمانت ایمنی و کنترل پرواز، پروازهای روزانه را احیا کردند.
نقاطی مانند تمرچین و مرز کیله سردشت که به صورت موقت بسته شده بودند، به سرعت بازگشایی شدند و با همکاری نیروهای کردستان عراق، خدمات درمانی، امنیتی و اسکان تقویت شد.
با وجود هشدار اولیه دولت پاکستان برای خودداری از سفر، دولت ایران در همکاری با مقامات عراقی توانست نشان دهد که هیچ کدام از گذرگاه های بین المللی بسته نیستند، و زائران حتی از افغانستان و هند نیز در مسیر نجف حاضر شدند.
محرم همیشه اوج عاشقی زائران برای اهل بیت بوده، اما در سال ۱۴۰۴، معنای تازه ای پیدا کرد. در نگاه زائران، سفر به نجف در محرم، تبدیل به مقاومت روانی در برابر اضطراب جنگ شد.
زنی که فرزند نوجوانش را تنها به سفر فرستاده بود گفت:
«وقتی برگشت و گفت آن جا امن تر از تهران بود، انگار دوباره به زندگی برگشتم.»
از رسانه های ایرانی گرفته تا شبکه های عرب زبان، این بازگشت پرشور مورد توجه قرار گرفت. همان طور که شعائر حسینی می گویند: "إن کان دینُ محمد لم یستقم إلا بقتلی، فیا سیوف خذینی"، زائران با سفرشان نشان دادند که حتی اگر اضطراب باقی ست، ایمان، قدرت بیشتری دارد.
البته که همه چیز ایده آل نیست. زیرساخت ها در برخی نقاط جنوب عراق آسیب دیده اند، خدمات درمانی محدودند، نرخ ارز نوسان دارد و دسترسی به هتل های مناسب در ایام اوج سفر، سخت تر شده است.
اما واقعیت مهم تر این است:
زائران ترسی ندارند.
اعتماد برگشته است، و این بار نه از جنس وعده ها، بلکه از دل تجربه.
در تجربه های مشابه مثل راهپیمایی اربعین، بارها ثابت شده که امنیتِ پایدار، از هم افزایی بین مردم و نهادها شکل می گیرد. در بحران ها، این مشارکت جمعی است که مسیرها را امن می سازد، نه فقط سیم خاردار و دوربین های حرارتی.
در این میان، سفر به نجف پس از جنگ ۱۲ روزه، تبدیل شد به ویترینی برای بازسازی اعتماد ملی و منطقه ای. ایرانیان، پاکستانی ها، هندی ها، افغان ها، لبنانی ها و حتی برخی زائران اروپایی در صحن حضرت علی(ع)، حضور یافتند. همه آمده بودند بگویند:
"ما به ایمان مان، مسیرمان و مردم منطقه مان اعتماد داریم."
نتیجه گیری: وقتی آغاز اعتماد، پایان جنگ را معنا می کند
در نهایت، اگرچه جنگ پایان یافته، اما آن چه واقعاً مسیر را باز کرد، توپ و تانک نبود، بلکه اعتماد مردم بود.
سفر به نجف در محرم ۱۴۰۴، نه فقط یک سفر زیارتی، بلکه نمایشی از پایداری روانی، امنیت منطقه ای و همبستگی فرهنگی بود.
و شاید مهم ترین جمله ای که از دل این تجربه بیرون می آید این باشد:
"جنگ تمام شد، اما ایمان ایستاد… و سفر، دوباره آغاز شد."
شما به این مطلب چه امتیازی میدهید؟