کربلا، یک جغرافیا نیست؛ یک گفتمان است. وقتی خاورمیانه در آتش جنگ می سوزد، ناخودآگاه این پرسش در ذهن ها طنین می اندازد که: «آیا این همان ندای مظلومیت حسین است که امروز در قنیطره، در بوشهر، در جولان و در دمشق بازتاب یافته؟» جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل در خرداد و تیر ۱۴۰۴، تنها یک تقابل نظامی نبود؛ بلکه بیدارباشی بود برای یادآوری مفاهیم فراموش شده ای همچون شهادت، فداکاری و ایمان. مردمانی که در این جنگ جان دادند، گویی دوباره به خیمه های عاشورا بازگشتند؛ به سان علی اکبرهایی که لبیک گوی «هل من ناصر» حسین بن علی شدند. این مقاله گلگشت، تلاشی است برای ترکیب دو لایه ی احساسی و ایمانی: یکی در سوگ عاشورا، دیگری در ستایش شهدای امروز. هر دو، از یک سرچشمه می جوشند: فرهنگ مقاومت.
واقعه کربلا را نمی توان با معیارهای تقویمی فهمید. آنچه در دهم محرم سال ۶۱ هجری رخ داد، به اندازه ای عمیق و پرتأثیر بود که فراتر از یک رویداد تاریخی رفت و تبدیل به «روش زیستن» شد. سبک زندگی عاشورایی یعنی هر روز آماده ایثار بودن، هر لحظه در برابر ظلم ایستادن و در هر زمان و مکانی، آزادگی را انتخاب کردن. مردم ایران، عزاداری برای امام حسین (ع) را نه تنها آیینی برای گریستن، بلکه مدرسه ای برای ساخت انسان هایی با روحیه مقاومت می دانند.
مسیر تاریخی عزاداری، بازتابی از فراز و نشیب های قدرت و مردم است. زمانی در دوران صفویه، دولت با افتخار در برپایی این مراسم پیش قدم بود و مجالس روضه به کاخ ها راه یافتند. اما در دوره هایی نظیر پهلوی اول، هیئت ها به زیرزمین خانه ها پناه بردند. این نوسانات، نشانه این است که عشق به حسین (ع) وابسته به حاکمیت نیست؛ ریشه در دل توده ها دارد. همان هایی که حتی در زمان اختناق، شمع روشن می کردند و یواشکی اشک می ریختند.
نوحه خوانی امروز دیگر صرفاً بازگوکننده وقایع کربلا نیست؛ بلکه پژواک دردهای معاصر نیز هست. مداحان، در کنار یاد علی اکبر و حضرت عباس، از شهید حججی و شهدای فلسطین هم می خوانند. در عصر رسانه و شبکه های اجتماعی، مرثیه ها ابزار آگاهی بخشی شده اند. این پیوند هوشمندانه میان عاشورا و زمانه، باعث شده محرم همچنان نقش سیاسی-فرهنگی فعالی ایفا کند.
هیئت ها نه تنها محفل اشک و دعا، بلکه کارخانه انسان سازی هستند. در دل همین مجالس، نوجوان هایی تربیت شدند که بعدها قهرمان جبهه ها شدند. این فرهنگ عاشورا بود که از اشک بر اباعبدالله، رزمندگان جنگ تحمیلی، مدافعان حرم و امروز، مدافعان ایران در برابر اسرائیل را ساخت. آموزه های عاشورا، در فضای تربیتی هیئت ها نهادینه شده و این همان گره خوردن عاطفه و ایمان با عمل است.
کربلا تکرار می شود؛ گاه در صبرا و شتیلا، گاه در سوسنگرد، و گاه در حمله پهپادی به یک پایگاه در بندرعباس. مفهوم میدان عاشورا، امروز در جای جای جغرافیای مقاومت زنده است. تفاوت در سلاح هاست، اما شباهت در مظلومیت، ایثار و هدف است. هر جا که حق علیه باطل ایستاده، آنجا کربلاست. و رزمندگان ایران، بار دیگر بر اسب وفا سوار شدند و در معرکه غیرت، عباس وار جان دادند.
این جنگ، ناگهانی نبود؛ سال ها تنش های منطقه ای، تحریم ها، ترورها و تهدیدها بالاخره در خرداد ۱۴۰۴ به انفجار انجامید. حملات اسرائیل به کاروان های امدادی ایران، جرقه ای بود در انبار باروت. در پاسخ، ایران نیز با حملات موشکی، هوایی و سایبری واکنش نشان داد. این جنگ تنها یک رخداد نظامی نبود، بلکه آزمون آمادگی ملی و دینی بود.
مقایسه تطبیقی عاشورا با جنگ اخیر، نه یک شعار است و نه اغراق؛ بلکه حقیقتی تلخ و شیرین است. بدن هایی که تکه تکه شد، خانواده هایی که کودکانشان را از دست دادند، و پایگاه هایی که بدون کمک بیرونی مقاومت کردند؛ همه این ها تکرار عاشوراست در عصر مدرن. امروز، علی اصغرها و قاسم ها در جبهه های دیگر شهید می شوند، اما با همان روحیه.
محرم امسال، بوی باروت می داد. حسینیه ها با پرچم های سیاه و عکس شهدا، رنگ جبهه به خود گرفته بودند. نوحه ها، ترکیبی از روضه و گزارش جنگ شده بودند. ملت عزادار، اشک برای حسین می ریختند و در دل، پسر یا پدر شهید خود را می گریستند. این ترکیب غم، محرم ۱۴۰۴ را از تمام سال های پیش متمایز کرد.
ادبیات مرثیه خوانی، بازتاب وضعیت اجتماعی است. شعرهایی با مضمون «داغ عباس» و «دختر بوشهری» نشان می دهد که مداحی امروز، نه صرفاً مداحی سنتی، بلکه شعری انقلابی، سیاسی و اجتماعی است. زبان مداحی امروز، زبان مردم در برابر طاغوت مدرن است.
هیئت ها امسال، خانواده های شهدا را در آغوش گرفتند. مادرانی که با تصویر فرزند شهیدشان آمدند، نشان دادند که عاشورا هنوز زنده است. این هم نشینی اشک برای اباعبدالله و اشک برای عزیز تازه درگذشته، جلوه ای بی بدیل از امتداد خط شهادت بود.
تمدن سازی بر پایه فرهنگ عاشورا و شهادت
اگر عاشورا صرفاً یادآور یک غم بود، تا امروز دوام نمی آورد. اما چون حامل پیام حق طلبی و مقاومت است، توانسته تمدن ساز شود. امروز اگر یک جوان ایرانی در برابر اسرائیل می ایستد، نتیجه ی فرهنگی است که از کودکستان تا دانشگاه، با محرم و صفر تنیده شده است.
از غزه تا صنعا، و از بعلبک تا بغداد، پیام عاشورا شنیده شده است. رهبران مقاومت منطقه، بارها اعلام کرده اند که عاشورا فقط یک داستان تاریخی نیست؛ بلکه برنامه ای برای مبارزه با ظلم است. جمله ی معروف حاج قاسم سلیمانی که گفت: "ما اهل کوفه نیستیم..."، تبدیل به شعار جهانی مقاومت شده است.
هر قطره خون شهید، دیواری در برابر سلطه طلبی است. حمله دشمن اگرچه زیرساخت را تخریب کرد، اما روحیه مردم را تقویت نمود. محرم امسال، پاسخ فرهنگی مردم به تجاوز نظامی بود؛ مردم نشان دادند که هنوز حسین وار می اندیشند و زینب وار سخن می گویند.
امروز از نیویورک تا بیروت، از لندن تا اسلام آباد، نام حسین (ع) به عنوان نماد عدالت و آزادی شناخته شده است. در جنگ اخیر، رسانه های مقاومت توانستند مظلومیت شهدا را به گوش جهانیان برسانند. عاشورا، مرز ندارد؛ حسین، جهانی شده است.
خط عاشورا نه در سال ۶۱ تمام شد، نه با جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل؛ این خط ادامه دارد. مراسم عزاداری، هیئت ها، شهدا و مردم در صحنه، همه قطعه هایی از یک پازل اند. محرم ۱۴۰۴، نقطه عطفی بود که نشان داد عاشورا، هنوز زنده است و همچنان می زاید: شهید، فرهنگ، بصیرت. این امتداد، نه تنها تاریخ را معنا می دهد، بلکه آینده را می سازد.
شما به این مطلب چه امتیازی میدهید؟